مقام و موقعیت زن در اسلام و ادیان دیگر

مقام و موقعیت زن در اسلام و ادیان دیگر


این گفته را همیشه از مدعیان برابری زن و مرد در بین مذهبیون شنیده اید که” زن و مرد از دیدگاه اسلام دارای حقوق مساویند و تنها تفاوت آنها در جنسیت آنها است”.

متاسفانه از این گونه جملات در جوامع کوچک تا بزرگ همه مسلمانان جهان شنیده میشود‌، تا جائی که برای بعضی‌ از زنان گرفتار این دین هم به یک شعار کلیشه ای‌ و ثابت تبدیل شده است.ولی‌ آیا تا به حال به منبع مهم و اساسی‌،مرجع اسلامی همه مسلمانان در شیعه و سنی که به قول آنها کلام و فرموده خدا میباشد،کتاب قرآن‌، مراجعه کرده اید؟کتاب قرآن که به قول مسلمانان‌، کلام خداست و احادیث موجود‌، که بنا به روایات مورخان از محمد نقل قول گردیده و ثبت شده دو منبع مهم و اساسی‌ برای شناخت دقیق تر به مساله زن از دیدگاه اسلام است.

همواره در طول تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام،زن و حقوق زن توسط بنیانگزار این دین و اسلام گرایان لگدمال شده است.کسانی که مخالف این واقعیت هستند‌، در این گفتار به آنها ثابت میشود که زن ستیزی در بین اسلام گرایان‌، بر خواسته از کتاب آسمانی آنها قرآن است.هر چند در بین مسلمانان جهان،صدها فرقه و شاخه و مذهب رواج دارد‌، ولی‌ خوشبختانه کتاب قرآن‌، تنها مرجعی است در بین آنها که از پیدایش اسلام تا کنون مورد تحریف واقع نگشته و آنرا معجزه اسلام و محمد می‌دانند که تا قیامت‌، این کتاب آسمانی از گزند هر گونه تحریفی مصون خواهد ماند.برای بررسی و اثبات این پدیده ضد بشری و زن ستیز‌، پاره ایی از آیات قرآنی را مورد توجه قرار میدهیم



سوره النسا آیه ۳۴؛ مردان از آن‌ جهت که خدا بعضی‌ را بر بعضی برتری داده و از آن‌ جهت که از مال خود نفقه میدهند ‌،بر زنان تسلط دارند.پس زنان شایسته فرمانبرداری اند و درغیبت شوهر،عفیفه و فرمان خدا را نگاه میدارند.و آن‌ زنان را که از نا فرمانیشان بیم دارید،اندرز دهید وازخوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان.اگر فرمانبرداری کردند از آن‌ پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید و خدا بلند پایه و بزرگ است.

در این آیه‌، برتری ذاتی مردان بر زنان را گوشزد کرده است و در این رابطه،همیشه زن و مرد رابطه ایی همچون فرمانبردار و فرمانده دارند‌، که زن مجبور به فرمانبرداری است‌، در صورت نا فرمانی زن و حتّی در صورت تردید و بیم،دست مرد را برای انجام سه حالت و روش که یکی‌ از آنها کتک زدن زن است باز گذاشته است.با توجه به این آیه‌، زن همیشه مورد سوظن مرد قرار گرفته و محکوم است.چون مرد حتّی اگر بیم نا فرمانی و نه حالت نافرمانی واقعی نسبت به زن خود داشته باشد‌، این مجوّز را در دین مبین اسلام داراست‌، که زن را به یکی‌ از سه حالت‌، که یکی‌ از آنها کتک زدن زن است تنبیه کند.

سوره نور آیه ۶؛ و کسانی‌ که زنان خود را به زنا متهم میکنند اگر نتوانند ۴ شاهد پیدا کنند میتوانند خود ۴ بار شهادت بدهند در راه خدا که او از راستگویان است.

صراحت این آیه نیاز به هیچ گونه توضیح ندارد‌، ولی‌ ذکر این نکته را لازم میدانم که چنین حکمی فقط در مورد مردان لازم الاجرا است و در صورتی‌ که زنی‌‌، شوهرخود را در حالت زنا ببیند‌، گواهی او حتّی اگر ۸ بار هم شهادت بدهد‌، مورد قبول نیست.هر چند که مساله شهادت زن و مرد‌، خود جای بحث دارد که در سوره بعدی به آن‌ خواهیم پرداخت.

سوره بقره آیه ۲۸۲؛‌ای کسانی‌ که ایمان آورده اید‌، چون وامی مدتی‌ معین به یکدیگر دهید آنرا بنویسید و باید در بین شما کاتبی باشد که آنرا به درستی‌ بنویسد و کاتب نباید که در نوشتن آنچه خدا به او آموخته سرپیچی کند و مدیون باید برکاتب املا کند و از آلله،پروردگار خود بترسد واز آن‌ هیچ نکاهد.اگر مدیون صفیه یا صغیر بود یا خود امضأ کردن نمیتوانست ولی‌ او از روی عدالت املا کند و دو شاهد مرد به شهادت گیرد،اگر دو مرد نبود یک مرد و دو زن که به آنها رضایت دهید شهادت دهند تا اگر یکی‌ فراموش کرد ,دیگری به یادش بیاورد.

در این آیه هم به وضوح‌، شهادت دو زن را‌، برابر شهادت یک مرد قرار داده است. هر چند که اسلام گرایان توجیه این مساله را برای آن‌ می‌دانند که پای زنان کمتر به دادگاه برسد.ولی‌ ذکر این نکته را ضروری میدانم که عمل کردن به این آیه دقیقا نتیجه عکس این توجیه اسلامگرایان است،چرا که بجای یک زن،دو زن برای شهادت دادن باید به دادگاه برود.پس نتیجه میگیریم که در این دین زن ستیز,همچنان نا برابری بین زن و مرد ادامه دارد

سوره بقره آیه ۲۲۳؛ زنان شما کشتزار شما هستند،هر جا که خواهید به کشتزار خود در آید.

سکسی و کاملا جنسی‌ بودن این آیه بر هیچ کسی‌ پوشیده نیست.کشتزار نامیده شدن زن در این آیه‌، وقتی‌ نازل شده است که مسلمانان در مورد صحت این قضیه که یهودیان معتقد بودند برقراری تماس جنسی‌ از پشت با زن‌، موجب چپ شدن چشم کودک آنها میشود از محمد می‌پرسند و او در این آیه به مرد مسلمان اجازه میدهد تا در هر کجا و در هر زمان و از هر طریق با زن خود رابطه جنسی‌ بر قرار کند.

سوره بقره آیه ۲۳۰؛ پس از باز زن را طلاق دادید دیگر بر او حلال نیست‌، مگر آنکه به نکاح فردی دیگر در آید و هر گاه آن‌ مرد زن را طلاق دهد اگر می‌دانند که حدود خدا را رعایت میکنند رجوعشان را گناهی نیست.

در این آیه‌، مردی که ۳ بار زنش را طلاق داده است و می‌خواهد باز با او ازدواج کند، برای تنبیه چنین فردی، بیچاره زن اوست که باید از بدنش استفاده شود و مورد تعارض و همخوابگی مردی دیگر قرار گیرد و در طول تاریخ هم، معمولا این وظیفه سنگین را روحانیت مبارز همیشه در صحنه بر دوش کشیده است

سوره النسا آیه ۳؛ اگر شما را بیم آن‌ است که در کار یتیمان عدالت نورزید از زنان هر چه شما را پسند افتاد،دو دو، سه سه ،چهار چهار به نکاح در آورید.اگر بیم آن‌ دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید یا هر چه مالک آن‌ شوید.این راهی‌ بهتر است تا مرتکب ستم نشوید.

در این آیه به مردان اجازه داده شده در یک زمان، تا ۴ زن رسمی‌ داشته باشند و در مذهب شیعه، سر کیسه رحمت الهی شل تر شده و به مردان این اجازه را داده تا چهار زن رسمی‌ و تعداد بی‌ شماری زن را صیغه کنند و این در حالی‌ است که زنانفقط میتوانند با یک مرد ازدواج کنند و این نا برابری را اسلام گرایان این گونه توجیه میکنند که، اگر زنی‌ چند شوهر داشته باشد، معلوم نخواهد شد کدام شوهر پدر فرزندان اوست.اما وقتی‌ به آنها توضیح داده میشود که در عصر حاضر میتوان با ازمایشهای ژنتیکی‌، پدر یک فرزند را تشخیص داد،از آزاد گذاشتن زنانشان برای انتخاب همسری دیگر و داشتن دو شوهر یا بیشتر طفره میروند.در صورت اصرار به این موضوع، احتمال به یقین از روی تعصب، دست به قتل هم خواهند زد

سوره النسا آیه ۲۴؛ و نیز زنان شوهر دار، بر شما حرام شده اند مگر آنها که به تصرف شما در آمده باشند (منظور زنانی است که در جنگ اسیر مسلمانان شده باشند).از کتاب خدا پیروی کنید.

در این آیه به مردان مسلمان این مجوّز داده شده زنانی که در جنگ با مسلمانان اسیر شده اند را همچون غنائم جنگی به تصرف خود در آورند و با آنها هم خوابه شوند.در اینجاست که معنی‌ و مفهوم واقعی تجاوز به ناموس در دستورات قرآن صریحا به مسلمانان توصیه شده تا از این طریق، مردان مسلمان بتوانند همه امیال جنسی‌ و شهوت خود بعد از جنگ با زنانی که به تصرف آنها در آمده اند را ارضا کنند.

سوره النسا آیه ۱۷۶؛ از تو فتوا میخواهند، بگو که خدا در باره کلاله برایتان فتوا میدهد.هر گاه مردی که فرزندی نداشته باشد بمیرد و او را خواهری باشد، به آن‌ خواهر نصف میراث می‌رسد.اگر خواهر را نیز فرزندی نباشد، برادر از او ارث میبرد.اگر آن‌ خواهران دو تا بودند دو ثلث دارئی را به ارث میبرند و اگر چند برادر و خواهر بودند، هر مرد برابر دو زن میبرد.خدا برای شما بیان می‌کند تا گمراه نشوید و او از هر چیزی آگاه است.

این آیه هم نیاز به هیچ تفسیری ندارد و به وضوح اشاره شده است همان طور که می‌بینید از دیدگاه اسلام در اینجا هم به مردان دو برابر زنان ارث می‌رسد.

سوره احزاب آیه ۵۰:‌ای پیامبر ما زنانی را که مهرشان دادی و آنان که به عنوان غنائم جنگی که خدا به تو ارزانی‌ داشته مالک شده‌ای و دختر عموها و دختر عمه‌ها و دختر دایئها و دختر خاله‌های تو را که با تو مهاجرت کردند بر تو حلال کردیم، و نیز زن مومنی را که خود را بر پیامبر بخشیده باشد،هر گاه پیامبر بخواهد او را به زنی‌ بگیرد این حکم ویژه توست نه دیگر مومنان.ما میدانیم درباره زنانشان و کنیزانشان چه حکمی کرده ایم تا برای تو مشکلی‌ پیش نیاید و خدا آمرزنده و مهربان است.

در اینجا خداوند در قرآن، رحمت ویژه ای‌ را تنها مخصوص محمد قرار داده و بر پیامبرش اجازه را میدهد تا تقریبا با هر کسی که میخواهد ازدواج کند.محمد هم، البته به درستی‌ در اینجا از دستورات خداوند پیروی می‌کند!!.

سوره احزاب آیه ۵۱: از زنان خود هر که را خواهی‌ به نوبت موخر دار و هر که را خواهی‌، با خود نگاه دار و اگر از آنها که دور داشته ای‌ یکی‌ را بطلبی، بر تو گناهی نیست در این گزینش و اختیار، باید که شادمان باشند و غمگین نشوند و از آنکه همگیشان را ارزانی‌ میداری، باید که خشنود گردند و خدا میداند که در دلهای شما چیست.و خداست که داناست و بردبار است.

در این آیه، در حرمسرائی که خداوند برای او گسترده است، اختیار دارد که در همخوابگی با زنانش لازم نیست نوبت و برابری را رعایت کند و هر طور که دوست دارد، نوبتها را جابجا کند و با هر زنی‌ که برای او لذت بخش تر است بیشتر باشد و این در حالی‌ است که زنان حق ندارند غمگین و ناراحت شوند، حتی بابت این رفتار باید خشنود هم باشند.

سوره احزاب آیه ۵۲؛ بعد از این زنان هیچ زنی‌ بر تو حلال نیست و نیز زنی‌ به جای ایشان اختیار کردن، هر چند تورا از زیبایئ او خوش آید مگر آنچه به غنیمت به دست تو افتاد و خدا مراقب هر چیزی است.

این آیه هنگامی سریعا بر پیامبر نازل میشود که عایشه به شدت از آیات زیاده خواهانه پیامبر در مورد زنان لب به اعتراض گشوده بود و خداوند جهان همچون یک مشاور اخلاقی‌ و خانوادگی، به کمک محمد آمده و تلنگری به محمد میزند و برای زیاده خواهیهای محمد راهی‌ را باز میگذارد که از این پس ،محمد فقط حق دارد از زنانی که بعد از جنگ در غنائم جنگی به دست او می‌‌افتند بهره لازم را ببرد.

سوره احزاب آیه ۳۷؛ و تو به آن‌ مرد که خدا نعمتش داده بود و تو نیز نعمتش داده بودی گفتی‌ زنت را برای خود نگاه دار و از خدا بترس در حالی‌ که در دل‌ خود آنچه را خدا آشکار ساخت مخفی‌ داشته بودی و از مردم میترسیدی،حال آنکه خدا از هر کس دیگر سزاوارتر بود که از او بترسی، پس چون زید از او حاجت خویش بگذارد به همسری تو در آوردیم تا مٔومنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود اگر حاجت خویش از او بگزارده باشد منعی‌ نباشد و حکم خداوند شدنی است.

این آیه مربوط به ماجرای زید و زینب میشود.زید فرزند خوانده محمد بود که همسری زیبا داشت . در دوران قبل از اسلام، اعراب فرزند خوانده های خود را همانند فرزندان خود می‌‌انگاشتند و زنان آنها را بر خود حرام میدانستند.روزی محمد برای دیدار با زید به منزل او میرود،زینب را در خانه عریان می‌بیند و به او علاقمند میشود که این احساس علاقه را خداوند جهان در قرآن آورده است.بدین صورت که محمد چیزی را در دل‌ خود پنهان میکرده است که البته ظاهرا چندان هم پنهان کاری در کار نبوده است.سر انجام محمد باعث میشود تا زید، زن خود را طلاق دهد و محمد ۵۸ ساله با زینب ۳۵ ساله ازدواج می‌کند و در اینجا بر اساس گفته قرآن خداوند می‌خواهد به مومنان بیاموزد که شما میتوانید با زنان فرزند خواندگان خود ازدواج کنید.ولی‌ نکته ای که در اینجا حأئز اهمیت است اینکه، چرا پیامبر اسلام باید این مساله را خود به طور عملی‌ به مٔومنان یاد میداد و حتما آنرا بر روی زینب پیاده میکرد.؟!!!!!!

سوره احزاب آیه ۵۳:‌ای کسانی‌ که ایمان آورده اید، به خانه های پیامبر داخل نشوید مگر شما را به خوردن طعامی فرا خوانند بی‌ آنکه منتظر بنشینید تا طعام حاضر شود، اگر شما را فرا خواندند داخل شوید و چون طعام خوردید پراکنده گردید نه آنکه برای سرگرمی سخن آغاز کنید و هر آینه این کارها پیامبر را آزار میدهد و او از شما شرم می‌دارد، ولی‌ خدا از گفتن حق شرم نمیدارد و اگر از زنان پیامبر چیزی خواستید از پشت پرده بخواهید،این کار هم برای دلهای شما و هم برای دلهای آنها پاک دارنده تر است.شما را نرسد که پیامبر خدا را بیازارید و نه آنکه زنهایش را بعد از وی هرگز به زنی‌ گیرید که این کارها در نزد خدا گناهی بزرگ است.

حسادت محمد نسبت به زنان خود به اندازهای زیاد بود که حتی تحمل هم خوابه شدن زنان خود را بعد از مرگ هم، کاری بسیار دشوار و غیر ممکن میدانسته و این رفتار خود خواهانه را از زبان خدا جاری می‌کند و به زنان اکیدا توصیه می‌کند که بعد از مرگ او حق ندارند با هیچ کسی‌ تا پایان عمر ازدواج کنند و باید تا آخر عمر خود بیوه بمانند.به عنوان نمونه صفیه در ۱۷ سالگی در یکی‌ از جنگ‌ها به تصرف محمد در آمد و فقط ۴ سال

با محمد زندگی‌ کرد و بنا به دستور قرآن در ۳۹ سال عمر باقیمانده خود بعد از مرگ محمد باید همیشه از پشت پرده با مردم سخن میگفت و زندگی‌ میکرد و با هیچ کس حق نداشت زندگی‌ کند و در نهایت هم به عنوان یک بیوه مرد.

سوره تحریم آیه ۱:‌ای پیامبر چرا چیزی که خدا بر تو حلال کرده است (ماریه ) به خاطر خشنود کردن زنت (حفصه) بر خود حرام میکنی‌؟و خداوند آمرزنده و مهربان است.

این آیه مربوط به ماجرای ماریه قبطی ساخته شده است.ماریه کنیز حفصه از زنان محمد بوده است.محمد به خانه حفصه میرود و ماریه را در خانه تنها می‌بیند و با او همخوابه میشود که در همان لحظه، حفصه به خانه بر گشته و محمد را در حال نزدیکی‌ با کنیز خود می‌بیند.محمد سوگند می‌خورد که دیگر با ماریه همبستر نشود و از حفصه می‌خواهد این راز را با کسی‌ بازگو نکند،اما حفصه این راز را با همه در میان میگذارد و پیامبر از تصمیم خود باز میگردد.با وساطت الله جهت رفع اختلافات خانوادگی محمد این آیه را نازل می‌کند و تحریم را از سر راه خود بر میدارد .

سوره تحریم آیه ۵ : شاید اگر شما را طلاق گوید پروردگارش به جای شما زنانی بهتراز شما بدهد، زنانی مسلمان،مؤمن،فرمانبردار،توبه کننده،اهل عبادت و روزه دار، خواه شوهر کرده و خواه باکره

دراینجا الله، زنان پیامبر را تهدید می‌کند که اگر دست از فتنه جویی (اتفاق ماریه و محمد ) بر ندارند، پیامبر آنها را طلاق داده و الله زنانی بسا بهتر و مطیع تر به محمد خواهد داد.در واقع محمد بعد از شنیدن این حرف عمر، آنرا در قرآن از زبان الله جاری می‌کند.چون شرح دقیق ماجرا زمانی‌ است که بر اساس احادیث، عمر بن خطاب برای تمام کردن اعتراض‌های زنان محمد به آنها میگوید و محمد همین حرف را از زبان الله بر زنان نازل می‌کند.

در شریعت اسلام بارها و بارها پروردگار محمد بر این تاکید داشته که ما به زبانی ساده کلام خود را جاری می‌کنیم و نیاز به هیچ تفسیر و توضیحی ندارد.چون پروردگار در آیه‌های مختلف بارها و بارها در قرآن، زندگی‌ شخصی‌ محمد توسط پروردگارش، به عنوان الگویی نمونه یاد شده که پیروان او بتوانند از او الگو برداری کنند.

سوره القمر آیه ۱۷: و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن‌ پند گیرند آیا پند گیرنده‌ای هست؟

سوره القمر آیه ۲۲ : این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن‌ پند گیرند آیا پند گیرنده ای‌ هست؟

سوره قمر آیه ۳۲- ۴۰ – سوره الدخان آیه ۵۸- سوره مریم آیه ۹۸

در سورهای فوق همانطور که می‌بینید، پروردگارمحمد بارها و بارها بر این نکته تاکید داشته که کلام قرآن, کلامی است ساده که نیاز به هیچ تفسیری ندارد.توهمی که در ذهن خواننده به وجود می اید اینکه، پس نقش مفسرین دینی در این میان چیست؟ تنها جوابی که میتوان به این پرسش داد اینکه، اصولا در مذهب،کتابهای تفسیر بخشی از کسب و کار روحانیون و دین فروشان است و هیچ وقت خشنود نخواهند شد که کسی‌ پا توی کفششان بگذارد. البته توجه داشته باشیم که این نوع تجارت روحانیون فقط محدود به دین اسلام نمی‌شود بلکه روحانیون مسیحی‌ و خاخام‌های یهود نیز در این فصل مشترک هستند، دلیلش هم کاملا واضح است،چون نمیخواهند موقعیّت سیاسی، اجتماعی خود را از دست بدهند.

ناگفته نماند که نگرش و موقعیت زن در اجتماع و تحقیر او، فقط در دین اسلام ظهور نکرده، بلکه در ادیان دیگر هم مورد ظلم و ستم و زورگوئی واقع گردیده .انجیل بر سلطه مرد بر زن اصرار میورزد. برای مثال پتر، حواری عیسی، به برده ها می‌گوید که تابع صاحبانشان باشند و زنان تابع شوهرانشان و مردم به طور کلی‌ تابع قدرت حاکمه زمینی.‌ پل حواری، اصرار می‌کند که زنان میبایست در سکوت و تبعیت کامل از مردان بیاموزند و نباید اقتدار مردان را مختوش سازند .بعد پل ادامه میدهد که، آدم اول به وجود آمد و سپس حوا، بعلاوه این حوا بود که آدم را به دردسر انداخت. ولی‌ برای زنان روزانه امیدی هم گذاشته : اگر زن در ایمان و خیرات دادن و پاکی‌ و متانت باقی‌ بماند، به وسلیه شرکت در امر نگهداری از بچه نجات میابد .پل دستور میدهد زنان، خود را در اختیار مردان خود بگذارند، همان گونه که در اختیار عیسی میگذراند، چرا که شوهر رئیس زن است،همانطور که عیسی مسیح رئیس کلیسا است. پل می‌گوید شوهران، زنان خود را دوست بدارند، ولی‌ زنان بایستی از شوهران خود اطاعت کنند. ملاحظه می‌کنید که منطق، آهنگ کلام در انجیل نیز،تفاوتی‌ با اسلام ندارد .اینها شمه ای‌ از نگرش مسیحیت به زنان بود .

حال کمی‌ هم به دین موسی و یهودیت می‌‌پردازیم . ده فرمان از مشهورترین و پایه‌ای ترین فرامین موسی است. روحانیون یهودی معتقدند اگر این فرامین استقرار کامل می یافت ،جامعه بشری از شر و گمراهی‌های امروزی، خلاص میگشت.

در یکی‌ از این فرامین آمده است : به بردگان، همسران،منزل و حیوانات کارکن همسایه‌ها چشم طمع مدوز.این اوج احترامی است که یهودیت برای زنان قائل بوده و حداکثراو را تا سطح حیوانات کارکن و بردگان و منازل ارتقا مقام داده است.در سوره بهنگام، در تورات آمده : به هنگام سقوط بابل، کودکان کشتار و زنان، مورد تجاوز قرار خواهند گرفت که در این سوره ،نحوه غضب خداوند بر اهالی بابل ذکر گردیده که در اینجا هم ازجنس زن و تعارض به او برای تنبیه مردان استفاده شده است.در تمام تورات همیشه مرد، به مالک زن معرفی‌ میشود و زن به لحاظ حقوق اجتمأعی، دارای حقوقی هم تراز بردگان است.به عنوان مثال لوط پیامبر، درمقابل حفظ برخی‌ از مهمانانش که به اصطلاح فرشته بودند، پیشنهاد میکند که مردان شهر سودم به دخترانش تجاوزنمایند.

بدین ترتیب مشاهده میشود که همه ادیان بزرگ در رابطه با زن دارای فصل مشترکی هستند و آن‌ تحقیر کردن و ملزم به فرمانبرداری زن از مرد است و در شریعت اسلام اوج ارتجاع و عقب نگه داشتن زن در اجتماع به نمایش و ظهور خود رسید.

با توجه به محتویات و شواهد موجود در کتب دینی آیا باز هم می‌توان گفت که جایگاه و مقام و منزلت زن در ادیان همچون اسلام، برابر با مرد است؟آیا زمان آن‌ نرسیده که زنان به خود آیند و از اسارت چند هزار ساله ادیان و به خصوص اسلام رهایی یابند؟





۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam mehdy jan
in maghale ham baram kheyly jaleb bood
doost daram ino be kheily az moteasebine mazhhabi neshoon bedam va nazareshoon ro bekham gar che too in mavared hargez natoonestan javabe ghane konande bedan