اسلام و حکومت اسلامی الگو یی برای همه جوامع بشری

اسلام و حکومت اسلامی الگو یی برای همه جوامع بشری



 

هر دینی از یک بیماری خواهد مرد و آن‌ زمانی‌ حادث میشود که هویت آن‌ دین برای مردم شناسانده شود))جان مورلی
در تاریخ مغرب زمین،قرون وسطی یکی‌ از مهمترین و در عین حال تلخ ترین دوران تاریخی است که جامعه بشری آنرا تجربه کرده است.از ویژگیهای این دوران، تاریک اندیشی‌،اختناق کامل توسط اصحاب دین و حاکمان مذهبی‌ و سرکوب آزاد اندیشان و حتّی دانشمندان در زمینه‌های علمی‌ است.در قرون وسطی دین و سیاست در هم آمیخته شدند و مذهب، سیطره مطلق خود را بر عالم سیاست به عرصه ظهور می‌رساند.در قرون وسطی این حاکمان دینی هستند که صاحبان دولت و پادشاهان را تعیین میکنند و بر آنها نظارت کامل دارند.در این دوران‌، دین به عنوان یک مکتب کلی‌ بر تمام جامعه سیطره انداخته و هیچ حرکتی خارج از مسئله دین مشرویعت ندارد و قابل دفاع نیست.دین نوعی اقتدار همه گیر دارد و حوزه سیاست،اقتصاد،جامعه و فرهنگ و افراد را تحت نظارت و کنترل دقیق خود دارد.
مقدمه فوق گذری بود سطحی بر آنچه که تاریخ بشریت آنرا پشت سر گذاشته‌، فارغ از اینکه در آن‌ دوران چگونه دینی بر جامعه دیروز حکم بود و چه ستمهائی بر مردم روا داشته است.در کره خاکی که همه انسانها بر روی آن‌ زندگی‌ میکنند بیش از یک میلیارد از افراد را مسلمانان تشکیل میدهند.یکی‌ از رایج ترین سفسطه هایی که در بین تئورسینهای اسلامی برای جهانی‌ کردن این دین بکار میبرند، معرفی‌ و تبلیغ اسلام به عنوان کاملترین و پرمحتوا‌ترین دین در بین ادیان دیگر است.شعاری که بدون هیچ گونه تحقیق و تفکری، بسیاری از مسلمانان آنرا پذیرفته و به عنوان یک اصل مهم بر روی آن‌ پا فشاری میکنند. ولی‌ آیا تا به حال به این فکر کرده اند که این کمال اسلام به چیست و چرا کامل است؟!!!!!!
عده ای‌ دلیل کامل بودن اسلام را رعایت آداب معاشرتی و اخلاق ،طریقه غذا خوردن و خوابیدن و جماع و همخوابگی کردن و غیره میدانند، و عده‌ای نیز بر این باورند که اسلام، تمامی‌ قوانین ومفاهیم لازم را برای زندگی‌ بشر در تمام جنبه‌های زندگی‌ در خود دارد و در نتیجه به هیچ مفهوم غیر اسلامی برای زندگی‌ نیازی ندارد.با توجه به همین اصل هم بود که بسیاری از کتابخانه‌های ایران و سایر سرزمین‌های دیگر توسط خلیفه دوم مسلمین،عمر ابن الخطاب به آتش کشیده شد،چرا که معتقد بودند هر آنچه جامعه بشری به آن‌ نیاز دارد در قرآن وجود دارد.بنا بر این در این کتابها اگرمفاهیم علمی‌ و اخلاقی‌ خوبی‌ هم نوشته شده است حتما آن‌ چیزها در قرآن وجود دارد و اگر هم مسائلی‌ فراتراز قرآن در آنها باشد، نیازی بدان کتابهای نامفهوم نیست.چرا که قرآن کاملترین کتاب در بین کتب است.
صرف نظر از اینکه مسلمین چرا و با چه انگیزه هأیی همه کتب علمی‌ و کتابخانه‌های آن‌ زمان را به آتش کشیدند، قصد داریم به پیشواز این دین کامل برویم.دینی که سردمداران آن با استفاده از همه ابزارهای کنونی در عصر حاضر اعم از تکنولوژی و رسانه‌های مختلف، اینترنت و غیره، سعی‌ در جهانی‌ کردن این دین به گفته آنها کامل کرده است.
ولی‌ قبل از پذیرفتن هر پیش فرضی‌ در قدم اول باید به مطالعه و شناخت اسلام بپردازیم.اینکه بدانیم این دین که به عنوان الگو به ما معرفی‌ شده چه میگوید،چه محتویاتی دارد،چه برداشت و اعتقاد و باورهائی باید داشت،چه قوأعد و قوانین و احکامی را باید انجام داد.
مراجعه به منبع مهم اساسی‌ و مرجع اسلامی همه مسلمانان یعنی‌ قرآن بهترین و معتبرترین مرجعی است که به ما خواهد گفت چه قوأعد و باید‌ها و نباید هایی را به آن‌ عمل کنیم.اما آنکه در واقعیت در جوامع اسلامی میبینیم،برداشتهای مختلفی‌ از این کتاب است.
مذ هبهای مختلف، اعم از شیعه و سنی با دهها شاخه و تیره، هر کدام نگرشی متفاوت به این کتاب دارند.شخصیت‌های مختلف دینی اعم ازمفتیها،ملایان،آخوندها،فقها،رحانیون،روشنفکران دینی و افرادی همچون خمینی،ملاّ عمر،بن لادن،ایمن الظواهری،مصباح،شریعتی،الهی قمشه ایی ،عبدالکریم سروش،کدیور ،منتظری،سید قطب ،طباطبائی‌ و غیره ،اینها همه و همه، با دهها هزار کتاب و رساله و تفسیر و قوانین قضایئ و حکومتی و غیره بر گرفته از نگرشی است که به این کتاب دارند و هر کدام از اسلام سنتی‌ و محافظه کار، تا اسلام از نوع تند و رادیکالی به نوبه خود مدعی هستند که اسلام واقعی در نزد آنان است.اما چیزی که در بین همه اینها مشترک است،ماندن و حفظ اسلام است،چیزی که جوامع غیر اسلامی آمریکا و غرب و روس از آن‌ حمایت میکنند و آنرا میخواهند تا با استفاده از این حماقت مسلمانان به استثمار خود ادامه دهند و سرمایه‌ و منافع مادی،موقعیت و قدرت خود را در سایه همین اسلام و قرآن محکم تر کنند.
دنیای امروز، دنیای خرد گرائی است.یعنی‌ هر آنچه با عقلانیت در تضاد است را نپذیرفتن و قبول کردن مفاهیم و معانی، تنها در صورتی‌ که بتوانند از فیلتر عقلانیت موفقیت عبور کنند.از این گذشته دنیای امروز دنیای جادو گری و موهوم پرستی‌ و خرافات نیست.دانش و فلسفه امروزی به وضوح نشان میدهد که تصورات انسانهای پیشین در مورد بسیاری از مسائل، از جلمه امام زمان،فرشته و حوری بهشتی‌،و غیره زائده افکار انسانها بوده و واقعیت خارجی‌ ندارد.بشر امروز دیگر مطمئن است که ادعای کتب آسمانی که انسان بصورت کالبدی سفالین به روی زمین فرستاده شد و بعدها بر روی زمین ماند و شکل گرفت و بعد خداوند روح انسانی‌ بدان دمید و انسان پدید آمد و سیب خورد و از بهشت اخراج شد،افسانه‌ای بیشت نیست که با خرافات در هم آمیخته شده است. که نام همه اینها را مقدسات نامیده اند.اما بحث مقدسات و مساله تقدس را باید با تامل بسیار به آن‌ پرداخت.
مقدسات یعنی‌ چه و چه چیزهایی مقدس هستند؟عده‌ای خداوند و دین و عده‌ای هم علاوه بر اینها رحانیون وآخوندها و رهبران مذهبی‌ را جزمقدساتشان حساب میکنند.مذهبیون برای افکار خود ارزشی بالاتر و ولاتر از افکار دیگر قأئل هستند و آنرا در حفاظ تقدس قرار میدهند و کسی‌ حق انتقاد از آنها را ندارد.چرا؟چون که مقدس هستند.
این مقدسات چه پدیده‌ای است که هیچ کس حق ندارد از آن‌ انتقاد کند و آنرا به چالش بکشد؟مقدسات در واقع موهوماتی هستند که بر پایه فکری محکمی استوار نیستند.این همه روابط علمی‌ فیزیک،شیمی‌،ریاضی‌،زیست و فلسفه و غیره در دنیا وجود دارند که بشر امروزی پیشرفتهای عظیم خود را مدیون آنها و دنشمندان آن‌ میدانند.آیا اینها هم مقدس هستند؟
قوانین نیوتن مقدس نیست‌، چون قابل اثبات و نقد است.ارسطو،افلاطون و ابن سینا آدم مقدسی نیستند.اگر کسی‌ بگوید ادیسون آدم احمقی است هیچ کس شمشیر و چماق بر روی او نمیکشد، اما اگر کسی‌ از محمد و قرآن در مورد حقوق زن در اجتماع انتقاد کند او را به جرم توهین به مقدسات به مرگ محکوم میکنند.


هاله تقدس محکم ترین حفاظ امنیتی برای موهومات و مفاهیم خرافی است که آنها را از تیررس نقد مو شکافانه و تفکر منتقدانه حفظ می‌کند.
سوال اساسی‌ اینجاست که آیا هر کس میتواند افکار و اندیشه های خود را مقدس بداند؟گاو در میان هندوها مقدس است.آیا آنها حق دارند از بقیه بخواهند که به گاو احترام بگذارند؟آیا میتوانند به همه بگویند شما حق خوردن گوشت گاو را ندارید؟
آیا میتوان گفت به مقدسات مردم باید احترام گذاشت؟در میان سرخ پوستهای قبیله آزتک و مایا رسم قربانی کردن افراد برای خدا وجود داشت.آنها قالب افراد را در حالی‌ که زنده بودند از بدنشان در آورده و به خدایشان هدیه میکردند و سپس سر قربانی را از بدنش جدا میکردند.کسانی که می‌گویند به مقدسات مردم احترام بگذارید آیا حاضرند به مقدسات این قبایل سرخ پوست نیز احترام بگذارند و یا در بین آنها زندگی‌ کنند؟
در دنیا تفکرات و مکاتب فکری اشتباه و غلط بسیاری وجود دارد.در واقع برای هر انسانی‌ تنها مکتب فکری که خود بدان تعلق دارد صحیح و درست است و بقیه مکاتب که در تضاد با آن‌ مکتب قرار میگیرند باطل و پوچ هستند.اما آیا هر انسانی‌ که پاسخ عقلانی و استدلال منطقی‌ برای تفکرات خود ندارد باید به نابودی و مرگ منتقدش بکوشد؟کسی‌ که از محمد انتقاد کند و یا قرآن را به چالش بکشد و مورد انتقاد قرار دهد حکمش از نظر علمای اسلامی مرگ است و ریختن خونش حلال.چون توهین به مقدسات حساب میشود.پیاده شدن این حکم نیاز به دادگاه و قاضی ندارد و یک مسلمان خود میتواند این حکم را در هر شرایطی پیاده کند.یکی از اساسی ترین مشکل اسلام همین است که حق حیات سایر مکاتب را، از آنها سلب می‌کند و شرایط آزادی اندیشه و عقیده را به سختی تهدید می‌کند.پیاده شدن اسلام و یا قسمتهای اندک از آن،‌ هر اجتماعی را به سرعت به سوی استبداد و خرد ستیزی و نابودی و فقر مادی و معنوی میبرد.مشکلات کشوری همچون ایران و عقب نگاه داشته شدن تفکرات این اجتماع عظیم را بر گردن آخوند و ملاّ و دستگاه خلافت خمینی و خامنه‌ای اندختن، طفره رفتن از واقعیت و تنها یک سطحی نگری است.مشکل ایران فقط آخوند و ملاّ نیست.بلکه دین است.کسانی‌ که می‌گویند اسلام به ذات خود عیبی ندارد و اگر عیبی هم باشد از مسلمانی ماست و یا اینکه اسلام خودش مشکلی‌ ندارد و این آخوندها اسلام را خراب کرده اند و غیره، اینها همه یک خود فریبی و فرار از واقعیت بشری است.تاریخ اسلام به قدری وحشتناک و زشت است که هیچ مسلمانی جرات نگاه کردن به تاریخ سیاه گذشته این دین را ندارد.از ۱۴۰۰ سال تا کنون هیچ وقت و در هیچ یک از همه آن‌ سرزمینهایی که مسلمانان در آنجا اکثریت را داشته اند، اسلامگرایان نتوانسته اند یک نظام مردم سالار را پدید بیاورند که بتوانند به وجود آن‌ افتخار کنند و آنرا الگوی برای جوامع اسلامی دیگر عرضه کنند.در کشور ایران بیش از ۳۰ سال است که شعار جمهوری اسلامی، یعنی‌ حکومت دموکراسی دینی را داده اند و حال میبینیم که نتیجه‌ای جز تباهی و فقر و ارتجاع و خفقان و سرکوب آزاد اندیشان به بار نیاورده است.حال به طور نابخردانه‌ای، این شعار در بین افراد جامعه به سرعت در حال جریان است که حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت اسلامی نیست،اشکال از اسلام نیست،آخوندها اسلام را خراب کرده اند.به عقیده من طرح این گونه توجیه فراتر از یک خود فریبی است و میتوان نام آنرا یک سفسطه نامید تا از این طریق به بقا و استمرار این حکومت دینی کمک کرد و آنرا با پند و اندرز و اصلاحات شاید بتوان اصلاح کرد،چیزی که محال و غیر ممکن است.
البته ذکر این نکته ضروری است که اسلام فقط در ایران محدود نمی‌شود.حدود ۲۰% جامعه جهانی را مسلمانان تشکیل میدهند.یعنی‌ از هر ۵ نفر در جهان،یک نفر مسلمان است.از میان ۷۲۰ جایزه نوبل که از سال ۱۹۰۱ تا به امروز به اشخاص تعلق گرفته، تعداد بسیار اندکی‌ از مسلمانان موفق به دریافت این جایزه شدند که از اتفاق، آن‌ جایزه ها هم، اکثرا هیچ ارتباطی‌ با علم نداشته اند،از جمله جایزه صلحی‌ که انور سادات،یاسر عرفات،و شیرین عبادی بردند.بنابر این مسلمانان در دنیا از لحاظ علمی‌،بسیار عقب مانده هستند و به بیان دیگر، اسلام تنها میان ملتهایی که از لحاظ علمی‌ عقب مانده هستند قدرت ماندن و نفوذ داشته است.غیر منصفانه است که بر چسب حمایتهای سازمانهای اسرائیلی و موساد را به من نویسنده بتوان زد،ولی‌ لازم است بدانید‌ در بین جمعیت تنها ۱۴ میلیون نفر یهودیان در جهان۱۳۰ جایزه نوبل از میان ۷۲۰ جایزه به دنشمندان یهود تعلق گرفته است که همه آنها در زمینه‌های علمی‌ و تحقیقاتی‌ بوده اند.البته از ذکر این نکته نباید غافل شد که این نخبگان یهود هم به دلیل شرایط بد دینی شان، تصمیم به ترک وطن کرده و برای استفاده بهتر از نبوغشان، راهی‌ کشورهای جهان اول اروپا و یا آمریکا شده اند تا به چنین مقامی رسیده اند.


پرسش اینجاست، دینی که از ۱۴۰۰ سال تا کنون نمی توان آنرا پیاده کرد و پیاده شدن آن‌، تنها حکومتهای فاشیستی و ظالم و سرکوبگر را پدید آورده است آیا دینی کاربردی است؟مکتبی‌ که ۱۴۰۰ سال در بیش از ۲۰ کشور اسلامی به امتحان گذاشته شده و حاصل آن‌ فقر فرهنگی‌، مادی و سرکوب و خفقان است، مکتبی‌ مزخرف و ضد انسانی‌ نیست؟
مسلمانان هیچ وقت اسلام را نشناخته اند.اگر هم از آنها درمورد اسلام جویا شوی، پاسخی همتراز این سوال ندارند.آنها نام ایده آل های خود را اسلام میگذراند.آنها اسلام را به رنگ افکار خود می‌بینند.متأسفانه بسیاری از مردم، تصوری کاملا خیالی و غیر واقع از اسلام در ذهن دارند.مسلمانان بدون اینکه بدانند اسلام چیست و قران چه میگوید و پیامبر اسلام چه کرده است تنها نام زیباترین تفکرات و ایده آل های خودشان را اسلام میگذراند.وقتی‌ می‌گوید اسلام واقعی، منظورش آن‌ اسلام که قرآن میاموزد و محمد پیامبرش است نیست، بلکه اسلامی است که خودش پیامبر آن‌ است،هر چه زیبایئ است به اسلام نسبت میدهند و هر چه زشتی است ،اسلام را از آن‌ بری میکند و متأسفانه همین مطلق اندیشی‌ است که این قوم را به اوج جهالت می‌رساند و اجازه رشد به حکومتهائی همچون ایران،عربستان،عراق،سودان،افغانستان،پاکستان و غیره میدهد تا افرادی همچون خمینی‌ها و خامنه ای‌ها و غیره بر آن‌ حکومت کنند، تا ضد انسانی‌‌ترین رفتارهای ممکن را به نام توهین به دین اسلام با آنها کنند.
از کسانی‌ که مدعی پیاده نشدن دین اسلام در طول تاریخ هستند، باید پرسید که اگر اسلام اندیشه‌ای است که ۱۴۰۰ سال است که وجود دارد و همان طور که خودشان هم معرف هستند نتیجه خوبی‌ نداده و همه آنها کشورهای جهان سومی‌ و استبدادی هستند، آیا این بدان معنی‌ نیست که این اندیشه، غیر قابل اجرا و به درد نخور است؟ آیا نباید چنین اندیشه‌ای که نتایج وحشتناک را به وجود آورده و هر جا به قدرت رسیده ،اختناق، فقر و پلیدی را به بار آورده است را مضر خواند و دور انداخت؟
اسلامی تر شدن یک جامعه یا حکومت یعنی‌ چه؟در مذهب شیعه روایتهای زیادی است که امام زمان با ظهور خود آنقدر آدم خواهد کشت که تا زیر لگام اسبش، یا در برخی‌ روایات تا زیر گردن اسبش، خون جمع خواهد شد!!! آیا اسلام واقعی یعنی‌ دست دزد را بیشتر قطع کردن؟بیشتر سنگسار کردن؟بیشتر حکم ارتداد و اعدام را پیاده کردن؟آیا مسلمانان واقعا فکر میکنند با پیاده شدن مفاهیم اسلامی و دینی، کشورشان پیشرفت خواهد کرد؟از نظر فقه اسلامی ربا حرام است،موسیقی‌ حرام است،زنا کار را باید سنگسار کرد،دست و پای دزد را باید برید،کسی‌ که از اسلام خارج شود را باید کشت،هم جنس گرا را باید کشت.
باید پاسخ کسانی‌ را که مدعی هستند آخوندها از اسلام سو استفاده میکنند را این گونه داد که خمینی‌ها و بن لادن‌ها و ملاّ عمر‌ها و غیره از اسلام سو استفاده نمیکنند،بلکه از آن‌ استفاده میکنند.آنها به نام اسلام جنایت نمیکنند،بلکه جنایاتشان مبتنی‌ بر بینش و منش اسلامی است.همه اینها گوشه‌ای از فضایل ،ارزشها و کیفیتهای اسلام واقعی است.اسلام شروع و حیات خود را با ضربات شمشیر محمد آغاز کرد و بر دیگران تحمیل کرد.محمد از همان ابتدای پیامبری اش، تئوری را پایه گذاری کرد که تا کنون این تئوری نسبتا قالب هم گشته است.او تئوری دو ملیتی را بنا نهاد تا برای همیشه مسلمانان را در مقابل غیر مسلمانان قرار دهد و تاکید کرد که در این رویاروئی، پیروزی همیشه با مسلمین است و همین برتری روانی‌ باعث شد مسلمانان در هر کجای دنیا که باشند، بعد از مدتی‌ آن‌ سرزمین را از آن‌ خود دانسته و کم کم به فکر ایجاد یک حکومت اسلامی در آن‌ سرزمین باشند.کشورهای متعدد اروپائی، مورد تاخت و تاز این مسلمانان به ظاهر آرام قرار گرفته اند.در فرانسه مسلمانان الجزایر،در انگلیس مسلمانان هند و پاکستان،در بلژیک مسلمانان ترک و مراکش،در آلمان مسلمانان ترک و ،،،،، نمونه‌های بی‌ شماری از این گونه.
تئوری دو ملیتی تا جائی‌ پیش میرود که رئیس جمهور دمکرات آمریکا باراک اوباما را بر این وا می‌دارد که سخنرانی ترتیب دهد، تحت عنوان گفتگو با جهان اسلام و همین دلیلی‌ برای اثبات این ادعا است،چرا که اگر غیر از این بود چرا در بین ادیان دیگر،همچون مسیحیت،یهودیت،بودایی، اوباما میبایست گفتگویی با جهان اسلام داشته باشد??!!!
اسلام دین برابری دو جنس نیست.دینی به شدت زن ستیز و زن آزار است.اسلام بر عکس ادعا‌های سردمدرانش، دین صلح و آرامش نیست.در اسلام تحمل نظر مخالف وجود ندارد و هر گونه انتقادی از اسلام، پاسخی جزسرکوب و مرگ نیست.در آخر اینکه اسلام همه دستورات لازم به طور کامل و همه جانبهٔ برای کنترل زندگی‌ سیاسی،اقتصادی،فرهنگی‌ و اجتماعی مردم صادر نموده،از جهیزیه و مهریه تا عادات ماهانه زنان، از چگونگی‌ قضای حاجت،تا بریدن دست و پای مردم،از قوانین ارث و شهادت تا قصاص و طلاق،از تهیه غذای حلال تا نظریه خلقت جهان،از آداب و تشریفات رابطه جنسی‌ مجاز زن و مرد و چگونگی لباس پوشیدن تا کنترل زندگی جنسی‌ و سنگسار افراد در صورت تخلف.هیچ نوع جزئیاتی از توجه و کنترل این دین به دور نمانده است.در همه چیز و هر چیزی دخالت می‌کند،هیچ نوع اراده و انتخابی برای انسان زیر سایه این دین باقی‌ نمانده و وجود ندارد.
قرآن سوره احزاب آیه ۳۶ : هیچ زن و مرد معتقد مسلمان، در اموری که خدا و پیامبرش در مورد آنها تصمیم گرفته اند، حق انتخاب ندارد.هر کس حکم الله و محمد پیامبرش را اطاعت نکند به سزای اعمالش خواهد رسید.
سوره احزاب آیه ۶۱:آنهائی که اراده خود را اعمال کنند را پیدا خواهیم کرد و به سزای اعمالشان خواهیم رساند.
در منطقه خاورمیانه در کشورهایی همچون ایران و عربستان، هرکدام با استفاده از تکنولوژیهای عصر امروز، رقابتی را آغاز کرده اند تا با استفاده از میلیاردها دلار ذخائر نفتی‌ باد آورده ،سعی‌ در جهانی‌ کردن این دین ضد بشری کنند تا بتوانند وسعت بیشتری از مذهب بر گرفته از این دین (شیعه و سنی) به خود اختصاص دهند، اما با ورق زدن تاریخ ۱۴۰۰ ساله این دین برای درک سوابق آن‌ و همین طور در عصر حاضر، داشتن بیشترین سهم در بحران جهان،مساله شهید و شهادت،و حرکات انتحاری با دیدن حکومتهائی همچون جمهوری اسلامی،حکومت سودان،گروه‌های اسلامی همچون طالبان،القاعده،حزب الله،حماس،گروه مجاهدین چچن، که همه برای کسب قدرت، سر و دست و پا میبرند و حمام خون و نسل کشی‌ به راه میاندازند، می بینیم که همه اینها مطابق با سوره‌ها و آیات قرآنی است که هیچ تعبیر غلطی از قرآن صورت نگرفته و آنچه آنجام می‌گیرد، همان هایی است که در قرآن آمده و به محمد از جانب خدای او وحی شده است.در پایان خواننده را با این پرسش تنها میگذارم که با همه این تفاسیر ،آیا اسلام و حکومت اسلامی میتواند الگوی نمونه برای جوامع بشری امروزی یا آینده باشد؟

ه

۱ نظر:

محمدرضا مهدی گفت...

باسلام.
تنها ديدگاه جهاني براي آينده اسلام است. دين, صلح و دوستي. ولي سوال اينست کدام اسلام؟
اسلام خدائي (جهان وطني) يا اسلام عربی (قومي گرائي و ملي گرائي)

سوره ال عمران آيه 19 دين نزد خدا اسلام است…

سوره ال عمران آيه 85 کسي که جز اسلام را بعنوان دين بپذيرد از او پذيرفته نمي شود.
پس مي بينيم دين نزد تمام پيام آوران اسلام بوده و حضرت محمد(ص) اولين عربي است که به اسلام ايمان مي آورد. انعام آيه 14 و 163 الزمر آيه 11-12
در رابطه با اسلام

کلمه اسلام از شهر اورشليم گرفته شده (Urshalem). در زمان حضرت ابراهيم سفر پيدايش باب 14 آيه 18ملک صديق و ملک ساليم نان و شراب بيرون آورد و او کاهن خداي تعالي بود.
سور انعام 127-
آنانراست خانه سلام (دارالسلام )نزد پرورگار خویش و اوست دوست ایشان بدانچه
بودند میکردند.
یونس25
25- و خدا میخواند به سوی خانه سلام ( اورشلیم) و هدایت کند هرکه را خواهد به سوی راهی راست.
کلمه اسلام در زبان عبري به معني صلح (Peace) مي باشد و آن تائيد مي شود با عبرائيان باب 7 آيه 2

همانطور که مي بينيم در زمان حضرت ابراهيم Urshalem در زمان حضرت عيسي Jerusalem در زمان حضرت محمد(ص) Mosalem و هر سه در کلمه سلام مشترک مي باشند.

پس همانطور که مي بينيم يهوديت و مسيحيت و محمدي شاخه اي از اسلام است.

سوره حج آيه 78

خداوند براي شما در دين بيچارگي قرار نداده است اين آئين پدر شما ا براهيم است او شما را مسلمان ناميده است تا قبل از آن که اين شريعت (منظور حضرت محمد) آمده باشد.
اورشليم يا بيت المقدس
کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) ناميدند.اورسالم نامي تركيبي از دو واژه‌ي «اور» و «سالم» است.
«اور» كلمه اي سومري به معناي شهر است و در زبان عبري نيز اور را آتش،روشنايي و مقدس ترجمه كرده‌اند. اين واژه را در كلماتي چون اورميه (آب مقدس)، اورمزد (روشن‌مقدس) نيز مي‌توانيم مشاهده بكنيم. «سالم»نيز به مفهوم صلح،سلامتي و آرامش ذكر شده‏. تركيب اين دو واژه اورسالم را نتيجه ميدهد كه به معناي شهر سلامتي و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد يهود به "يروشالايم" (יְרוּשָׁלַיִם)‎ و فراعنه به "اوشامام" و يونان و روم به "هيروسوليما" و نزد غرب به "جروسالم"(Jerusalem) * (Holy land) شهرت يافت. مسلمين و اعراب آن را بيت المقدس (شهر قدس) ناميدند كه همان ترجمه‌ي اورسالم (مدينة السلام) است. اين شهر در طول تاريخ نام‌هاي ديگري چون ارين ئيل، ايليا، بيت هميقداش‏، ايليا‌كاپيتولينا را نيز به خود ديده است كه در حال حاضر استعمال نمي‌شود.
خلاصه ای از وبلاک mrmahdi.blogfa.com یا سایت www.salamtwo.com
با تشکر : م- مهدی