چرا بیخدایان عصبانی هستند؟

نویسنده: 
آستین کلاین
این تصور عمومی در مورد بیخدایان بسیار ناگوار است، زیرا،  باید بگوییم متأسفانه،  غالباً درست است. بله، بیخدا های عصبانی دور و برمان کم نیستند – اما باید دید  آنها از چه چیزی این قدر عصبانی هستند؟  
خیلی چیزها می توانند موجب عصبانیت بیخدا ها شوند: برخی در خانواده های بسیار مذهبی پرورش یافته اند، و با گذشت زمان به این نتیجه رسیده اند که چیزهایی که خانواده و روحانیون به آنها آموخته اند، غلط بوده اند. مردم دوست ندارند احساس کنند که توسط کسانی که برایشان موثق  و مرجع محسوب می شوند، فریب خورده اند، به همین خاطر عصبانی می شوند. 
برخی بیخدا ها دین و یا حتی تئیسم را فریب کار و تمامیت خواه، و لذا مضرّ به حال جامعه می دانند. هر بیخدای که دغدغه ی اجتماعی در دل داشته باشد و ببیند که نظام باوری بر جامعه حاکم است که او آن نظام را گمراه کننده یا سرکوبگر می داند، آزرده خاطر می شود. تأثیر چنین باورهایی می تواند موجب عصبانیت او شود. 
با این حال، درست نیست که همه ی بیخدا ها عصبانی هستند. حتی در میان کسانی که تجارب فوق را داشته اند، بسیاری عصبانی نیستند، یا دست کم دیگر عصبانی نیستند. بسیاری از بیخدا ها خیلی هم شادمان اند و در پی تاختن به دین یا تئیسم نیستند. بنابراین، این نظر که همه ی بیخدا ها عصبانی هستند تعمیم بی موردی است. 
چرا برخی مردم چنین سئوال هایی می کنند؟ یک دلیل آن آشکار است: به قدر کافی بیخدا عصبانی، به ویژه بر روی اینترنت، وجود دارد، که کسی صادقانه به این فکر بیافتند که بیخدا ها معمولاً عصبانی هستند. با این حال، این مضمون دیگر  را هم دارد: انگار که  اگر بیخدا ها همیشه عصبانی هستند، پس موضع بیخدایی تاحدی تضعیف و بی اعتبار است. 
چنین چیزی اصلاً درست نیست، و مصداق بر مغالطه ی شخص ستیزی است. حتی اگر همه ی بیخدا ها هم از دست دین و/یا تئیسم عصبانی باشند، دلیل نمی شود که خداباوری معقول است یا بیخدایی نابخردانه است. اغلب یهودیان از دست نازی ها عصبانی هستند، اما آیا این بدان معناست که یهودیت بی اعتبار است؟ هنگامی که بحث بر سر معقول بودن موضع خداباوری یا بیخدایی باشد، پرسش بالا کاملاً بی ربط است. این مطلب تنها هنگامی به بحث بیخدایی  مربوط است که پرسشگر صادقانه در پی بهبود روابط میان خداباوران و بیخدایان باشد.

هیچ نظری موجود نیست: