آیا تا به حال فکر کرده اید فاحشه چه کسی‌ است؟


آیا تا به حال فکر کرده اید فاحشه چه کسی‌ است؟؟



قدم زدن در پیاده روهای شلوغ و بی‌ انتهای اروپا و دیدن آدمهای جور واجور لذت خاصی‌ دارد.تماشا کردن انسانهای متفاوت،از سیاه پوست تا سفید پوست،از شرقی های چشم بادومی تا غربی های بلوند و چشم رنگی‌.
همچنان به راه خود ادامه میدهم.به جوان فروشنده نگاه می‌کنم.به معلم مدرسه،دختر جوان سوار بر دوچرخه ای‌ که حامل نامه‌های پستی است،به رفتگری که گرد و غبار را در پیاده رو کنار میزند تا عابران راحت تر به مسیرشان ادامه دهند،به راننده اتوبوس،به کارمند بانک،به روسپی هایی که از پشت مغازهای شیشه‌ای قرمز رنگ با حرکات منحصر به فرد به دنبال جذب مشتریان خاص خود هستند.
بلافاصله با دیدن آنها, بی‌ اختیار کلمه فاحشه در ذهنم نقش میبندد.تلنگری به خودم میزنم که فاحشه یعنی‌ چه و فاحشه واقعی چه کسی‌ است؟از خودم میپرسم چه فرقی‌ است بین فروشنده و معلم و پستچی و رفتگر و راننده و کارمند و روسپی؟تنها یک تفاوت بین همه آنها می بینم.تفاوت همه آنها, تنها در مختصات جغرافیائی آن‌ جز از بدنی است که در معرض استفاده مشتری قرار می‌گیرد.معلم علمش را میفروشد.فروشنده زبانش را،رفتگر بازویش را و ,,,,,
هر کدام به ازای فروش قسمتی‌ از بدن خود مزدی میگیرند.
قدم زنان مسیرم را به طرف مترو ادامه میدهم و همچنان در جستجوی کلمه فاحشه هستم.چشمم به روزنامه صبح مترو می‌افتد.تصاویری کوچک ولی‌ دلخراش.دختر جوان با چشمانی باز و غرق در خون که نام او را بعدها ندا نامیدند.تصویر دیگر, جوانانی که در زیر باتومهای پلیس ضد شورش به خود می پیچند،پیر زن سالخورده با بدن نحیف به زمین خورده ای که زیر پوتین های سپاه به دنبال عینک شکسته خود میگردد.سر تیتر روزنامه با خطی‌ درشت نوشته شده بود ایران بعد از انتخابات.
پاهایم سست میشود.گیج و مبهوت خودم را به سالن انتظار مسافرین میرسانم و بر روی صندلی‌ مینشینم.مجری تلویزیونی شبکه خبر, گزارش لحظه به لحظه ایران بعد از انتخابات را میدهد.سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم ایران توسط نیروهای امنیتی و بسیج و پلیس ضد شورش.
یاد چند روز قبل از انتخابات می‌افتم.مردی که در تمام جوامع بین المللی ایران را آزادترین کشور دنیا معرفی‌ کرده بود.رئیس جمهور احمدی نژاد را میگویم.فردی که تا دیروز دم از آزادی بیان،عدالت و برابری و احترام به حقوق شهروندی در ایران میزد.کسی‌ که فریاد ظلم ستیزی اش, گوش فلک را کر کرده بود.
با ذهنی‌ مغشوش به خانه می رسم.برای لحظه ای از خودم فرار می‌کنم.نمی خواهم به مسأله ایران و انتخابات فکر کنم.سری به اینترنت میزنم.چشمم به سخنرانی‌ رهبر جمهوری اسلامی می‌افتد.آیت الله خامنه ای را میگویم؛(( حیف است شیرینی‌ حضور چهل میلیونی مردم در انتخابات و تائید پر قدرت نظام جمهوری اسلامی توسط مردم را با شبهات تقلب به کام ملت تلخ کنیم))((دولت آقای احمدی‌نژاد خدمتگذار‌ترین دولت از دوران انقلاب تا کنون است))((دشمنان نظام میخواهند با به راه انداختن آشوب و اغتشاش،کشور را به لبه نا امنی‌ بکشانند و مطمئن باشید ما ذره ای اجازه نخواهیم داد))
از فرط خستگی‌ به روی تخت دراز می‌کشم.باز هم تصویر زنان جوان در پشت مغازه‌های شیشه ای قرمز رنگ در ذهنم تداعی میشود و باز به یاد کلمه اسرار آمیز فاحشه می‌افتم.
آه پیدا کردم.فاحشه واقعی را..بیا و ببین تن فروشان واقعی را.فاحشه آنها نیستند.آن‌ زنان بر خلاف دیگران همچون احمدی‌نژاد و خامنه ائ تظاهر نمیکنند و تزویر و ریا در کارشان نیست.شغل شان را از دیگران پنهان نمی کنند و همچون آن‌ معلم و رفتگر و پستچی و غیره به دنبال کسب رضایت مخاطبان خود هستند.فاحشه واقعی آنها هستند که برای کسب قدرت به تمامی‌ شعارها و اعتقاداتشان پشت پا زدند و با سفسطه‌های مختلف برای حفظ کرسی قدرت رهبری و رئیس جمهوری خود،ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی را نقض وانسانها را قربانی میل درونی‌ خود میکنند.فاحشه واقعی را در اندام زنان خوش قیافه که به دنبال کسب مشتریهای خاص خود هستند نباید جستجو کرد.فاحشگی را در چهرهٔ کسانی‌ میتوان دید که تقلب و ریا کاری را اشأعه میدهند,کسانی‌ که مدعی بخشش و سخاوت و رافت دینی هستند،چیزی که مطلقاّ فاقد آن‌ هستند.کسانی‌ که خود را نماینده تام الا ختیار خدا بر روی زمین میدانند و برای افکار و عقاید خود ارزش و امتیازی بالاتر قأئل هستند و آنرا در حفاظ تقدس قرار میدهند و هر گونه انتقادی از آنها شود،او را به دلیل توهین به مقدسات دادگاهی میکنند و بر دار میکشند.
بله،فاحشه واقعی این افراد هستند.فاحشگی را میتوان در چهرهٔ کسانی‌ دید که مدعی هستند مخالف خشونت هستند اما هرگز و هرگز, قابلیت انتقاد و بخشش وعفوکردن را نداشته اند.کسانی‌ که از بدو ورودشان بر تخت قدرت با ایجاد ترس و وحشت،خشونت را گسترش دادند،آزادی را نابود کردند،با زنان, همچون زنان عصر جاهلیت رفتار کردند و با شعار یا رو سری یا تو سری آنها را مجبور به پیروی از دستورات وحشیانه خود کردند.کسانی‌ فاحشه اند که منتقدین و متفکرین را زندانی کردند و انسانهای صادق و دلسوز سرزمین را تحت فشار قرار دادند و جسوران و آزادگان را به قتل رساندند.
آه که چه زود چهرهٔ کریه‌شان را نمایان کردند و نشان دادند که دموکراسی دینی تنها شعاری بیش نیست و آنچه مهم است حفظ قدرت است.
دلم برای واژه دموکراسی و جمهوری میسوزد.بیچاره‌ها به چه هرزگی افتاده اند.هر روز با یکی‌ همخوابه میشوند.جمهوری از نوع اسلامی،دموکراسی از نوع دینی.با دیدن این واژه‌ها خنده‌ام می‌گیرد،خنده ای که از گریه غم انگیز تر است.در قرنی پا به دنیا گذاشته ام که حتّی کلمات هم به هرزگی افتاده اند.
باز هم چهرهٔ زنان در پشت مغازه های شیشه ای قرمز رنگ در ذهنم تداعی میشود، ولی‌ این بار دیگر کلمه فاحشه در ذهنم نقش نمی بندد.چون برای فاحشه واقعی تعریفی‌ جامع و کامل یافتم.
فاحشه آن‌ زنان نیستند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam,vaghean moghayeseye inha ba faheshe andaky bi ensafy ast.faheshe faheshe hast valy inha majmooe rezalathaye akhlaghi,doroogh gooee,ghatl,taghalobtajavoz be harime shakhsi mardom,biedalaty,taghire ghanoon be nafe khod va be zarare mardom,va 1000 kesafat karye dige,faheshe ha dar moghabele inha ....,