آیا خدا وجود دارد

با تولد انسان ، او یاد می گیرد کھ رابطھ ای بین وقایع خلق کند و برای ھر علتی معلولی بجوید
.این روش تحلیل در مغز انسان وجود دارد .ھر جا کھ رابطھ ای یافت شود آنرا درک می کند و ھر جا رابطھ ای
نیابد آنرا بھ ماوراء نسبت می دھد.از خود می پرسد اگر من سازنده ابزاری ھستم، پس سازنده من کیست ؟ بھ
سرعت این معادلھ را کھ تنھا از مغز او ناشی شده است ،بھ جھان بسط داده و برای آن خالقی می جوید. گاه نیروی
برتر را در نور و گاه در تکھ سنگی از مغناطیس می جوید. انواعی از الھھ ھا را خلق می کند :الھھ روز ،الھھ
شب،الھھ باد،الھھ دریاھا و ... .اما از آنجا کھ انسان ھمواره بدنبال جاودانگی است و این خدایان را جاودان نمی
بیند پس ذھن خود را در بینھایت معطوف قدرتی تسخیر ناپذیر می کند و آنرا یکتا و مطلق تعبیر می کند. این سوال
با ھر کسی بھ دنیا می آید و با مرگ او بدون جواب پایان می پذیرد چرا کھ درک انسان از جھان بینھایت در حد
عدم بوده و در این حد باقی خواھند ماند. شاید کسی بگوید کھ این جھان دو خدا دارد و یا نیروی شر و خیر ھر دو
قدرتی یکسان دارند و ھر دو بر جھان حاکمند و یا آنکھ نیروی شر بر جھان حکم می راند. تمام اینھا سوالاتی بی
جواب است. در حقیقت سوالات بی جواب انسان بسیار بیش از این است. اما از آنجا کھ اعتقاد بھ خداوند و خیر
مطلق برایش جاودانگی بھ ارمغان می آورد ،کانون توجھ واقع می گردد. چرا کھ او برای خداوند نیز قانون علیت
ذھن خود را تعمیم داده و می پرسد "خداوند ھرگز بھ عبث نمی آفریند".

هیچ نظری موجود نیست: